سونوگرافي سه ماهه دوم
سلام جيگر گوشه من
چهارشنبه ۶ شهريور ماه وقت سونوگرافي داشتيم. البته آزمايش خونم را ۲۶ مرداد داده بودم و جوابش آماده بود.
بابا بهزاد اون روز عمل داشت به خاطر همين نتونست با ما بياد. البته مي خواست عمل را كنسل كنه ولي من نذاشتم چون گفته بودن اجازه نميدن همراه داخل اتاق سونوگرافي بياد. درنتيجه بابا بهزاد فقط اونجا معطل ميشد. بعد از سونوگرافي هم من بايد ميرفتم سر كار، بالاخره بابا بهزاد هم قبول كرد و ما دو تا با هم رفتيم.
بعد از رسوندن بابا بهزاد سر كار، ساعت ۸.۵ صبح رسيدم سونوگرافي نسل اميد. تا ساعت ۱۰ اونجا منتظر ماندم تا بالاخره نوبتم شد و رفتم رو تخت دراز كشيدم.
از دكتر پرسيدم كه اجازه فيلمبرداري دارم يا نه؟ ولي اون اجازه نداد و شروع كرد به سونوگرافي.
من هم با دقت تمام از توي مانيتور روبروم اجزاء بدنت را چك مي كردم.
همون اول كه شروع به سونوگرافي كرد و داشت ابعاد استخوان پا را اندازه مي گرفت فهميدم كه شما پسري ولي همچنان با دقت بيشتر مانيتور را نگاه مي كردم تا تمام جزئيات را بررسي كنم. آخرش دكتر بعد از اعلام سلامتي كامل (الحمدلله) گفت كه جنين پسره.
قربون جنينم برم.
وزن ۳۱۹ گرم، ضربان قلب ۱۵۵ بار در دقيقه، طول پا ۳۲.۴ ميليمتر و طول تيغه بيني ۷.۵ ميليمتر و سن تقريبي بارداري ۱۹ هفته و ۶ روز.
راستي داشت يادم ميرفت، موقع سونوگرافي دكتر براي اينكه از تشكيل شدن استخوان خاجيت مطمئن بشه مدام از جهات مختلف سونو ميكرد و مدام بهت ضربه ميزد كه تكون بخوري، يك دفعه يك ضربه محكم زد كه من يك كم دردم گرفت. تو هم مثل اينكه خيلي بهت فشار اومده بود، چون يكدفعه با دو تا دستات يك ضربه محكم زدي به غلتك. من هم از اين عكس العملت كلي خندم گرفته بود.
بوكسور كوچولوي من دوست دارم
بعد از بيرون اومدن از اتاق بلافاصله به بابا بهزاد زنگ زدم. اون هم كلي خوشحال شد كه سلامتي و جنسيتت قطعي شده.
خدايا شكرت ما چقدر خوشبختيم.
ممنون از لطف بي نهايتت به ما.
آخ جونمي حالا كه فهميديم ني ني چيه مي تونيم بريم خريد. هورا هورا
جيگر بلا هنوز اسمت قطعي نشده، خودت كمك كن تا يك اسم خوب برات پيدا كنيم.
دوست دارم