جيگر بلاي باهوش فرزانه و بهزاد

خريد تخت و كمد

1392/7/7 11:12
نویسنده : مامان فرزانه
154 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس مامان

 

 

جيگر بلا بالاخره بعد از بازديدهاي فراوان، من و بابا بهزاد تصميم گرفتيم كه پنجشنبه 6 مهر ماه از صبح زود بريم ديدن تمامي فروشگاههاي تخت و كمد و تصميم قطعي براي انتخاب يكي از مدلها را بگيريم.

002.gif

 

صبح ساعت 9 صبح راه افتاديم و رفتيم بازديد مجدد.

 

 

اول از دلاوران شروع كرديم ، بعد رفتيم يافت آباد (ساعت 2) و بالاخره ساعت 7 عصر رفتيم حسن آباد. ووووووااااااااااااااايييييييي كه چقدر خسته شديم. ديگه نا نداشتيم راه بريم.

 ولي بالاخره دو تا مدل را انتخاب كرديم و ازشون عكس گرفتيم. 

3.gif

 

و آن موقع بود كه من و بابا بهزاد جشن گرفتيم. چون دو تا آدم سخت پسند بعد از كلي گشتن در چند جمعه متمادي، در يك تلاش يك روزه 10 ساعته بالاخره توانسته بودند دو تا گزينه را انتخاب كنند.

 

بعد هم اومديم خانه و غش كرديم.

 

در حال غش مدام عكسها را نگاه مي كرديم. دايي محمد و زندايي سهيلا و خاله افسانه و درسا شب اومدن خونمون و همگي عكسها را بررسي كرديم و بالاخره يكي تصويب نهايي شد.

 

فردا صبح با خستگي فراوان از خواب بيدار شدم. دلم نمي خواست از جام بلند شم ولي اينقدر لگد زدي كه مجبورم كردي پاشم و صبحانه بخورم.

 

تا ساعت 12 مدام اينطرف و اونطرف غش مي كردم تا اينكه بابا بهزاد گفت بريم  كه سفارش تخت را بديم و خيالمون راحت بشه. 

 

رفتيم و با تغييراتي كه بهش گفتيم سفارش تخت را داديم و برگشتيم خانه.

و من با خيال آسوده تا شب خوابيدم.

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)