جيگر بلاي باهوش فرزانه و بهزاد

سفر به چغاخور

1392/5/21 11:09
نویسنده : مامان فرزانه
190 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جیگر بلای من،

 

عشق ماماني اميدوارم كه حالت خوب خوب باشه.

smiley4454.gif

اين روزا  مامان فرزانه ۶۹.۵ كيلو شده و شكمش هر روز داره بزرگ و بزرگتر ميشه

 

 

معلومه كه ماشالله رشدت خوبه. خدا را صد هزار مرتبه شكر.

روز عيد فطر يعني ۱۸ مرداد ماه من و بابا و يارتودلي (يعني شما عزيز بلا) با هم رفتيم چغاخور كه يك منطقه مرتفع در استان چهارمحال و بختياريه.

اونجا خيلي خوب بود و خوش گذشت.

ما اونجا سه تا دوست خوب از عشاير آن منطقه پيدا كرديم. زينب، معصومه و سليمه خانم.

 

 

از سمت راست زينب، من و بابا بهزاد، معصومه كوچولو و سليمه خانم خوب و مهربان و البته بسيار زجر كشيده.

 

 

 

سليمه خانم، من و بابا بهزاد را دعوت كرد تو چادرشون و دو تا چايي خوشمزه برامون دم كرد.

واي جيگر بلا نميدوني چقدر خوشمزه بود.

محصل

 

 

مامان فرزانه اصلا" چايي دوست نداره و خيلي خيلي كم چايي مي خوره، ولي اين يك چيز ديگه بود تو عمرم چايي به اين خوشمزگي نخورده بودم.

 

راستي اونجا با يك پيرمرد چوپان هم آشنا شديم و كلي حرف زديم.

 

 

نميدونست چندسالشه. ۲ تا بچه داشت يك پسر، كه عروسي كرده بود و يك دختر. تا حالا هم به جز شهركرد هيچ جا نرفته بود.

جيگربلاي عزيزم واقعا" دنيا بزرگه با آدمهاي جورواجور. توي اين دنياي بزرگ و پر از امكانات رفاهي و تكنولوژي، يكي مثل خاله سليمه و بچه هاش خونه به دوشند و از مال دنيا فقط ۱۰ تا بز دارند و يكي مثل اين چوپان هيچ جا را نديده.

انشالله همه در هر شرايطي كه هستند سلامت باشند و دلشان شاد شاد باشه و  به همه آرزوهاشون برسند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)